فسیل، قصهی محبوب و پرطرفدار این روزهای سینمای ایران
همانطور که پیشتر نگاهی به فيلم سینمایی هتل داشتیم، اینک تصمیم داریم تا به فیلم پرمخاطب اینروزها پرداخته و استایل شخصیتهای این قصه را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
این فیلم که محصول سال ۱۳۹۹ است، در آخرین روزهای اسفند ماه سال ۱۴۰۱ به اکران در سینماهای کشور رسید. فیلم سینمایی فسیل، که به دلیل استقبال بسیار مخاطبان، عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران و رکورددار جذب بیشترین مخاطب در یک روز را کسب کرده است، روایتگر قصهای کمدیدرام و پرفراز و نشیب است. قصهای که با وجود گذشت چندین ماه از اکران، همچنان در صدر فروش قرار داشته و به فتح گیشههای سینما دست یافته است.
داستانی با موضوعی نوستالژیک اما کلیشهای که با به تصویر کشیدن دهههای ۵۰ و ۶۰ سعی در جذب مخاطب داشته است، اما مضمون تکراری و عدم انسجام در فیلمنامه سبب میشود تا نماهایی مقطعی از طنز و ساختاری نشاطآور را شاهد باشیم که از نقاط ضعف این اثر شناخته میشود، گویی تنها به جنبههایی چون فروش بالا و تبلیغات بسیار توجه شده و ساختار و مسیر هموار طنزآمیز قصه به فراموشی سپرده شده است.
از نقاط هوشمندانهی این قصه میتوان به ایدهی کلی فیلم و پرداختن به سالهای گذشته که همیشه برای مخاطبان جذاب است، به تصویر کشیدن خوانندگان شناختهشده و حضور بازیگران مطرح و سرشناس سینما و تلویزیون در قصه اشاره کرد که در همراه کردن مخاطب با خود نیز تأثیر بسزایی را داشته است.
در این مقاله قصد داریم بدون افشای روند قصه، نگاهی مختصر به این داستان داشته و به بررسی استایل شخصیتهای این فیلم بپردازیم پس اگر از علاقهمندان به فیلمهای سینمایی و طراحی لباس در سینما و تلویزیون هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه شوید تا اطلاعاتی بیشتر در اینباره کسب کنیم.
قصهای که زندگی سه جوان، سه دوست و سه یار در دههی پنجاه و شصت را روایت میکند. اسی، سعید و صفا، دوستانی که به سودای رسیدن به شهرت و دستیابی به اهداف و آرمانهای خود، دوشادوش یکدیگر قرار گرفته و چالشهایی فراوان را تجربه میکنند که زندگی آنها را دچار تحولاتی چشمگیر میکند. چالشهایی غیرقابل پیشبینی که واقعیتها را دستخوش تغییراتی میکند و تفاوتها را در سالهایی نزدیک به یکدیگر به تصویر میکشد.
تفاوتهایی که به شکلی بیرحمانه لحظاتی تلخ و غیرقابل پیشبینی را در سرنوشت افراد ایجاد میسازد.
تلخیهایی که گاه با گسستن روابط همراه است و گاهی نیز گذر زمان را شامل میشود. این قصه در واژهی تغییر خلاصه میشود. اسی (بهرام افشاری) شخصیتی آرمانگرا در پی تلاش برای دستیابی به آرزوهای بیشمار خود و تغییراتی که غافلگیرانه زندگیاش را متحول میسازد، سعید (هادی کاظمی) شخصیتی که تغییرات را در جهت یافتن مسیر خودشناسی پذیرا شده است و صفا (ایمان صفا) که گویی گذر زمان افکارش را دچار تغییراتی چشمگیر میکند.
نگاهی به طراحی لباس فیلم سینمایی فسیل
از نقاط قوت و قابل توجه این داستان میتوانیم به طراحی لباس خوب که با وجود محدودیتهای موجود، به شکلی صحیح و مناسب لباسهای دههی پنجاه و شصت را به تصویر کشیده اشاره کنیم.
طراحی لباس این قصهی نوستالژیک برعهدهی آقای جهانگیر میرزاجانی بود. ایشان که از سال ۱۳۹۰ فعالیت خود را آغاز کردهاند، اکنون بهعنوان یکی از طراحان لباس صاحبنام و موفق در دنیای سینما و تلویزیون شناخته میشوند و آثاری چون: اژدر، خشکسالی و دروغ، خداحافظی طولانی، ماجان، آنتن، حریم شخصی، آخرین بار کی سحر را دیدی؟ و... را در کارنامهی هنری خود دارند و از افتخارات ایشان تا به امروز میتوان به نامزد تندیس بهترین طراحی لباس برای فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" در بیست و یکمین جشن خانهی سینما در سال ۱۳۹۸ و برندهی سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس برای فیلم سینمایی "خداحافظی طولانی"، اشاره کرد.
بررسی و تحلیل استایل شخصیتهای فیلم سینمایی فسیل
بهرام افشاری در نقش اسی، شخصیتی آرمانگرا و بلندپرواز
بهرام افشاری با ایفای نقش اسی و بازی درخشان که حاصل تجلی استعداد و نبوغ ایشان در حرفهی بازیگری است، به یکی از اصلیترین مهرههای موفقیت این فیلم بدل گشته است.
اسی عضو اصلی از گروهی سه نفره در پی دستیابی به آرزوهای خود و شناخته شدن دربین عموم است که در طی مسیر شهرت با چالشهایی فراوان روبهرو شده و غافلگیرانه سرنوشتی دستخوش تغییر را تجربه میکند.
تغییراتی که حاصل تناقض و تفاوتهای دو برهه از زمان در قبل و بعد از انقلاب را به تصویر میکشد. شخصیتی که با تکیه بر استعداد و باور به تواناییهای خود، تلاش دارد تا به موقعیتی خاص و معروفیتی مثال زدنی دست پیدا کند.
انتخاب طراح لباس برای بیان شخصیت اسی در زمان قبل از انقلاب، پیراهنهای جذب و طرحدار و پترنهای شلوغ با یقههای بزرگ و چشمگیر، شلوارهای دمپا گشاد، استفاده از اکسسوریهایی چون زنجیر بر گردن، موهای بلند و مجعد و خط ریشهای بلند و پرپشت که همگی نشان از استایلهای دههی پنجاه است که تا حد زیادی تحت تأثیر از موسیقی راک است را به خوبی به مخاطب انتقال داده و همچنین استفاده از رنگهای درخشان که نشان از شخصیت جسور، بلندپرواز و سرزندهی اسی را دارد نیز به خوبی قابل مشاهده است.
اما با ادامهی روند قصه و وارد شدن به دههی شصت، ظاهر اسی نیز مانند سرنوشتش دستخوش تغییراتی شده و لباسهایش نیز مانند شخصیتش رنگ باخته، استفاده از رنگهای تیره و خنثی، این حس را به مخاطب انتقال میدهد که گویی ناامیدی بر او چیره شده و گذر زمان را باور ندارد. اما در بخشی از سکانسها، زمانی که خاطرات به فراموشی سپرده میشود، رنگ ها بیدار شده و شادی بازمیگردد که درواقع تمایل شخصیت به بازیابی امید را نشان میدهد.
انتخاب طراح لباس به تبعیت از استایل افراد در آن سالها، پیراهنهای حجیم با طرحهای معمول، شلوارهای پیلهدار بههمراه اصلاح موها که تغییرات زمانه سبب سپید گشتن آنها شده، بوده است.
هادی کاظمی در نقش سعید، شخصیتی جستجوگر در پی کشف واقعیت درونی خویش
سعید فردی که در پی شناخت خود، در تلاش برای دستیابی به مسیری موجه است. مسیری که همراستا با حالات روحی و واقعیت درونی خود باشد.
فردی جستجوگر که همگام با دوستانش در روزهای قبل از انقلاب روندی پوششی یکسان را دنبال میکند. انتخاب طراح لباس برای بیان شخصیت سعید در روزهای قبل از انقلاب، آیتمهایی مشابه با اسی مانند: شلوار دمپا گشاد، پیراهنهای طرحدار با یقههای بزرگ خرگوشی و موهای بلند و مجعد با خط ریشهای بلند و پرپشت بوده است که همگی از شاخصههای دههی پنجاه محسوب میشود.
اما با ورود به دههی شصت و رخ دادن واقعهای چون انقلاب، سعید مسیری دیگر را برگزیده و همگام با شرایط نیز لباسهایش هم دستخوش تغییراتی چشمگیر گشته که همگی نشان از تغییر موضع و افکار سعید است. انتخاب طراح لباس برای نمایش تحول شخصیت، استفاده از عناصری مانند ریش و موهای مرتب و شانه زده و آیتمهایی چون پیراهنهای معمول با رنگهای پایه و خنثی و شلوارهای راسته است که به خوبی این حس را به مخاطب انتقال میدهد.
ایمان صفا در نقش صفا، شخصیتی معترض و انتقادگر
صفا که فردی معترض و منتقد است، استایلی نسبتا متفاوت نسبت به دوستانش دارد و این تفاوت به خوبی با انتخاب رنگهای پایه و خنثی و آیتمهای خاصی چون عینکهای کائوچویی در روزهای قبل از انقلاب و انتخاب یونیفرمهایی یکسان و اوتفیتهایی با طراحی محدود برای روزهای بعد از انقلاب، قابل مشاهده است که تضادی جذاب از شخصیت و طرز تفکر صفا با سایر دوستانش را به نمایش میگذارد.
الناز حبیبی در نقش فرنگیس، دختری سرزنده و مرفه
فرنگیس که تک فرزند پدری سست بنیاد و نااستوار است که به دلیل حفظ جایگاه و منافع مالی خود به سرعت تغییر موضع میدهد. دختری که به سبب رفاه مالی، دارای شخصیتی عطوف، زودرنج و حساس و درعینحال عاشق و سرشار از حس شادابی و سرزندگی است.
طراح لباس برای بیان شخصیت فرنگیس در دوران قبل از انقلاب، باتوجه به محدودیتهای موجود و عدم امکان برای نمایش کامل و استایل واقعی آن دوره، با انتخاب رنگهای روشن و درخشان که سرزندگی و طراوت شخصیت را هویدا میسازد و آیتمهایی چون کلاه، کت و دامن تا حد زیادی موفق در بازسازی استایل دههی پنجاه عمل کرده است.
اما گذر زمان و ورود به دههی شصت، پوشش خانمها دچار تحولاتی عظیم شده و این تحولات به خوبی با استفاده از روسریهای قواره بزرگ و طرحدار، مانتوهای بلند و گشاد که در قسمت سرشانه از اپلهای عظیم استفاده شده و موهای حجیم که از شاخصههای دههی شصت بود نیز بهخوبی قابل مشاهده است.
سخن آخر
در این مقاله نگاهی به فیلم سینمایی فسیل داشته و امیدواریم که تحلیل این قصه و بررسی استایل شخصیتها برای شما جذاب واقع شود. درآخر، متشکریم از همراهی همیشگی شما و منتظر پیشنهادات و نظرات سازندهی شما هستیم که درادامه بسیار انرژیبخش برای ما خواهد بود.
شما برای ما بنویسید؛
این فیلم را تماشا کردید؟ نظر شما دربارهی این فیلم و استایل شخصیتهای این داستان چیست؟
ثبت دیدگاه بعنوان مهمان
2 دیدگاه
میهمان
11 دی 1402 14:12
مدیر سایت
11 دی 1402 14:12یک دنیا ممنون بابت اینکه وقت گذاشتین و نظرتون رو برای ما نوشتین❤️