از زمانی که تاریخ اکران اولین فیلم سینمایی که در آن بازی کرده بودم را به من اعلام کردند دل تو دلم نبود و نمیدانستم چه کاری باید انجام بدهم. نگرانی نقش اولی بودنم بین این همه بزرگان تئاتر و سینما یک طرف، نشخوار ذهنی که اگر تیپ و ظاهرم درست نباشد، مردم چی میگند هم، قوز بالا قوز شده بود. چون از حق نگذریم، نقشم در این فیلم کمرنگ نبود و نمیتوانستم به همین راحتی از نگاه دوربینها و آن حجم از افرادی که چشم به هر کدام از ما دوخته بودند، فرار کنم. به همین دلیل، چشمتان روز بد نبیند که از همان ساعتهای اولیه شنیدن خبر اکران، اتاق من شده بود بازار شام از لباسهای رنگارنگ و تیره و روشنی که جای سوزن انداختن در آن نبود تا حدّی که حتی خودم هم از وجود خیلی از این لباسها بی خبر بودم و از طرفی هم، شبانه روز، تمام گفت و گوی خانه ما و چتهای من با دوستانم، حول و محور این جملههای من میچرخید که حالا چی بپوشم؟!، مردم چی میگند؟، درِ دروازه رو میشه بست درِ دهان مردم رو نمیشه و... به خودم گفتم که این طور نمیشود و باید سَر کیسه را شُل کنم و لباسی بخرم که همه انگشت به دهان بمانند و انگشت تحسین شان باید به طرف من باشد چون لباس تکراری پوشیدن خط قرمزم بود.
حالا هر چقدر مادربزرگم میگفت: «نکن دختر جان! این قدر ارزش حرص و جوش خوردن و هزینه کردن نداره» و من هم در جوابش میگفتم یک شب که هزار شب نمیشود و اتفاقاً نگاه و دیدار اول، همیشه توی چشم است و در ذهن همه میماند و دوباره مادر بزرگم در ادامه صحبتهایش میگفت: «با این روندی که شما پیش گرفته ای،آخر، حکایت «آستین نو بخور پلو» میشود دختر جان!» و از من به تو نصیحت که همیشه این بیت سعدی را آویزه گوش ت کن: «تن آدمیشریف است به جان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.»
یک دفعه از خواب پریدم و نفس عمیقی کشیدم که راحتی و آخیش خاصی در آن موج میزد و با خودم گفتم: خدا را شُکر که همه اینها خواب بود و همین طور با خندههای ریز که اثر نجات پیدا کردن از خواب شبانه ام بود و طبق عادت همیشگی، چرخی در اینستاگرام میزدم که یکدفعه چهره پریناز ایزدیار در مغز استخوان جلوی چشم ام ظاهر شد. کمی پایینتر آمدم و دیدم که صفحههای مختلف تحلیل استایلها و لباس بازیگران، تصاویر این بازیگر را منتشر کرده اند و تیتر پریناز ایزدیار در مغز استخوان را زدهاند و با هشتگهای لباس تکراری پوشیدن و حتی لباس تکراری کیت میدلتون، به تحلیل استایل و لباس تکراری پوشیدن این بازیگر ایرانی در اکران تازهترین فیلم سینماییاش پرداخته و او را به دلیل حمایت از مد پایدار تحسین کردهاند. چون واقعیت این است که در بیشتر مواقع، همزمان با اکران فیلمهای ایرانی و خارجی و یا برگزاری جشنوارهها و رویدادهای مهم، اغلب سلبریتیها با هزینه کردن زیاد برای لباس و استایلهای خود و دنبال کردن مصرف گرایی تلاش میکنند که هربار، خود را متفاوت از قبل نشان دهند. این در حالی ست که در روزهای گذشته، تصاویری از پریناز ایزدیار در مغز استخوان و سپس تصاویری از او در اکران عمومیاین فیلم سینمایی منتشر شد که در آن، ظاهر متفاوت و موهای این بازیگر و همچنین لباس تکراری پوشیدن او موردتوجه و تحسین قرار گرفت چراکه بسیاری از افراد بر این عقیده بودند با وجود این که تکراری بودن برخی از المانهای اصلی در پوشش پریناز ایزدیار مشهود بود، امّا همین موضوع، جذابیتش را دو چندان کرده بود که از آن جمله میتوان به مانتوی سبز رنگ سنتی و کاملا ایرانی او اشاره کرد که پیش از این، در اکران خصوصی فیلم سینمایی سرخپوست نیز از همین مانتو استفاده کرده بود. البته نوع مدل موهایش که این بار، سن او را کمتر و چهره او را متفاوت تر نشان میداد و همچنین برخی از المانهای استایل او نشان دهنده تغییرات ظاهری این سلبریتی بوده و حتی با وجود این که سبز و مشکی، دو رنگ ثابتی بودند که پریناز ایزدیار برای اکران هر دو فیلم خود از آنها استفاده کرده بود، امّا به طور کلی، لباس تکراری پوشیدن و استایل او در این اکران، مورد استقبال بسیاری از افراد قرار گرفت.
شاید فکر کنید که تمام ماجرا به همین لباس تکراری پوشیدن این سلبریتی ختم میشود که باید گفت: این طور نیست!. چون نگاهی به کیف زرد پریناز ایزدیار نشان میداد که او در اکران خصوصی سریال جیران هم با این کیف ظاهر شده بود که تفاوت، تنها در نوع استفاده از آن در استایل خود بود تا جایی که او در اکران فیلم سینمایی مغز استخوان، کیفش را به صورت کج و به نوعی غیررسمی، روی دوش خود انداخته بود و آن را از حالت رسمی که در اکران جیران دیده میشد، خارج کرده بود.

پریناز ایزدیار در اکران سریال جیران

پریناز ایزدیار در اکران مغز استخوان و جیران
همان طور که اشاره کردیم، حضور پریناز ایزدیار در مغز استخوان و نمایش لباس تکراری پوشیدن او در اکران این فیلم سینمایی، بار دیگر به جذابیت و محبوبیت هرچه بیشتر این سلبریتی در میان طرفداران خود و حتی دیگر افراد افزود چراکه آنها از استایلش به عنوان استایلی جذاب یاد کردند که با مصرف گرایی مقابله کرده و در مقابل، به مد پایدار احترام گذاشته بود و نباید فراموش کرد که این اقدامش، تداعیکننده قصه لباس تکراری کیت میدلتون، ملکه لباسهای تکراری در ذهن مخاطبان هم بود. چون این اولین بار نیست که سلبریتیهای ایرانی و خارجی در حمایت از مد پایدار و احترام به محیط زیست و حفظ آن، اقدام به لباس تکراری پوشیدن میکنند که در میان هنرمندان کشور میتوان بههانا کامکار و آزیتا ترکاشوند اشاره کرد که در نوزدهمین دوره جشن حافظ با تغییر در لباسهای قدیمیخود به جای خریدن لباس نو، به کمپین «مد یا مصرف گرایی» پیوستند و یا سارا بهرامی که در برنامه همرفیق، با استایل و لباسی ظاهر شد که پیش از آن، با همان لباس در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده بود.
.jpg)

آزیتا ترکاشوند و هانا کامکار در نوزدهمین دوره جشن حافظ

سارا بهرامی در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و برنامه همرفیق
امًا نکته شایان ذکر این است که اگر میخواهید بیشتر با مُد پایدار و سلبریتیهایی که با مصرف گرایی مقابله میکنند آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم مقاله زیر را حتما مطالعه کنید.
سلبریتیهایی که با مصرفگرایی مقابله میکنند