جشنواره بین المللی مد و لباس فجر بزرگترین رویداد تخصصی در عرصه مد و لباس کشور است. این جشنواره رویدادی فراگير در حوزه هنر-صنعت مد و لباس است که در دی ماه هر سال برگزار میشود. در این مقاله به نقد و بررسی دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر در سال 1402 پرداختیم.
آنچه در دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر گذشت
در جنوبیترین نقطهی مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، کاخ موزه هنرهای زیبای سفید رنگ با نصب بیلبوردهایی حکایت از دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر را داشتند. در محوطهی بیرونی آن، عکسهایی در کنار پرچمهایی قرار داشتند که به گفته مسئولان این رویداد مربوط به بخش عکاسی مد جشنواره دوازدهم بود که میخواستند از طریق نمایش آنها ثابت کنند، میتوان میزانسن عفیفانه و باوقار به عکاسی داد و الزاماً عکاسی مد برابر با تبرج نیست.
این در حالی است که عکسهای ورودی موزه هنرهای زیبا آنطور که باید بیانگر واقعی عکاسی مد نبودند. زیرا تصور از این بخش به گونهای بود که عناصر مد و لباس در آن قابل توجهتر و مشهودتر باشند و اینجا خود؛ شروعی بود برای اینکه بتوان با جزئیات به این رویداد توجه کرد چراکه تمامی برگزارکنندگان با تأکید فراوان به تفاوت این دوره با دورههای قبلی اشاره میکردند.


اما واقعیت این است که وقتی صحبت از مد و رسانه میشود انتظار میرود که بر اساس معیارهای جهانی نه تنها به عکاسی مد پرداخته شود بلکه همانند رسانههای معتبر فشن جهان به حوزههایی مثل فشن ژورنالیسم یا مدنویسی هم توجه بیشتری شود و در چنین جشنوارههایی جایگاه ویژهای برای آن قائل شوند. زیرا از این طریق، نگاه ژورنالیستی و نقد فشن به این حوزه تخصصیتر و کارآمدتر خواهد بود.
اما متأسفانه، از همان بدو ورود شاهد این حقیقت بودیم که حضور خبرنگاران و تیمهای خبری در این رویداد صرفاً پوششی بود و آنطور که باید، این جشنواره در بوتهی نقد تخصصی گذاشته نشد تا همین موضوع به پیشرفت هر چه بیشتر آن کمک کند.


نقد و بررسی دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر
ورود به موزه هنرهای زیبا؛ آغاز جشنواره مد و لباس بود و نه تنها آثار نقاشهای معاصر کشور همچون؛ فرامرز پیلارام، پروانه اعتمادی، سهراب سپهری، حسین زنده رودی و... چشم بازدیدکنندگان را به خود جلب می کردند بلکه برخی از لباسها نیز، نوید تفاوت این دوره با دوره های قبلی جشنواره مد و لباس را میدادند و هر سه طبقهی این موزه به نمایش آثار راه یافته به جشنواره دوازدهم اختصاص داده شده و سالنهای اصلی مختص به برندهای لباس بودند.
از همان بدو ورود، یکی از مشکلاتی که وجود داشت این بود که فرد یا افراد مربوط به برگزاری این جشنواره برای راهنمایی افراد به استقبال بازدیدکنندگان نمیآمدند و تفاوتی نداشت که از اهالی رسانه یا از مردم عامه باشید در هر صورت این شما بودید که باید به دنبال برگزارکنندگان برای راهنمایی و توضیحات بیشتر می گشتید. این در حالی است که آنها میتوانستند برای این موضوع تمهیداتی قائل شوند تا بازدیدکنندگان دچار آشفتگی ذهنی نشوند و همچنین، به جای قراردادن تیمهای اختصاصی رادیویی به صورت پوشش زنده و مصاحبه با افراد در گوشهای از محل برگزاری، جایگاه جداگانهای به آنها اختصاص دهند و از موسیقیهای بیکلام برای آرامش ذهن و توجه بیشتر بازدیدکنندگان کمک بگیرند.


یکی دیگر از موضوعاتی که در جریان بازدید از آثار به وضوح مشهود بود حضور بسیار کم طراحان لباس شرکت کننده در این رویداد بود؛ به طوریکه شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسیدند و برای آشنایی هرچه بیشتر با آنها باید به معرفینامه کوتاهشان مراجعه میکردید تا بلکه متوجه شوید این اثر متعلق به چه کسی است؟ و گاهی این معرفی آنقدر ریز بود که باید چند دقیقهای وقت میگذاشتید.
سالنهای اصلی به برندهای لباس اختصاص پیدا کرده بودند و در راهروی اتاقها با کارهای شرکتکنندههای جشنواره مد و لباس روبرو میشدید که قصهی برندها هم برای آشنایی بیشتر با آنها درج شده بود و حتی با یک نگاه کلی هم، میتوانستید متوجه شوید تخصص آنها طراحی و تولید پوشاک عفیفانه است.
در یکی از قصههای برندها که نظر برخی از بازدیدکنندگان را به خودش جلب کرد؛ این طور نوشته بود: «داستان برند ما از یه روز گردش با مادر ـ دختری تو بازار تجریش و خرید چهار متر پارچه وال برای روسری و چرخ خیاطی مامان بزرگ شروع شد؛ تصمیم گرفتیم تن پوش و کامل کنیم و رفتیم سراغ عبا، اما اینا کافی نبود ما میخواستیم این تجربه رو با همه شهر به اشتراک بگذاریم.» و همین خلاصه قصه باعث میشد تا شما به عنوان یک بازدیدکننده عام یا تخصصی انتظار حضور آن فرد را داشته باشید تا بیشتر از زبان خودش بشنوید و در این میان، صدای دو خبرنگار نظر من را به خود جلب کرد که به یکی از مسئولان برگزاری که مشخص بود از قبل همدیگر را میشناختند، گفتند این الان خودش ضعف بزرگی است که ما حتی نمیتوانیم طراحان را ببینیم و با آنها مصاحبهای داشته باشیم.
چطور میتوان شناخت بیشتری از این برندها و طراحان داشت؟ ما دهها پرسش در ذهنمان باقی مانده است که بیپاسخ ماندهاند و من هم، با این نظرشان خیلی موافق بودم و دقیقاً یکی از طراحان که بهطور ناگهانی در میان جمع آنها حاضر شد گلایهاش بهخاطر نحوه ارائه و قرار گرفتن کارهایش در این جشنواره بود؛ نبود طراحان و شیوه نادرست به نمایش گذاشتن خیلی از کارهای حاضر در جشنواره را نقاط ضعف بزرگی دانست و با آن خبرنگارها همنظر بود.
وقتی متوجه شدم که نام برندش چیست و آثارش در کدام قسمت موزه قرار گرفته اند به همان سمت راهی شدم و فهمیدم که حق با اوست. چون من به عنوان بازدیدکننده نمی توانستم متوجه شوم که مثلاً شلوار یک کت کجاست و جزئیات آن را نمیدیدم تا بخواهم با یک کار دیگری از نظر دوخت، تنوع، خلاقیت، طراحی و... مقایسه کنم و همچنین، برخی از آثار به شکل نادرست و غیر استانداردی چیده شده و روی رگال قرار گرفته بودند که اگر در زمینه مد و لباس هم تخصص نداشتید متوجه دفرمه شدن کار میشدید و این باعث میشد تا از کیفیت اثر کم شود.
در میان طبقهها در جستوجوی تفاوت جشنواره مد و لباس امسال و سالهای گذشته بودم و اگر بخواهم انصاف را رعایت کنم و در حد این نوع برگزاریها و داخلی قضاوت کنم این دوره تفاوت زیادی با قبلیها داشت و این مسئله به وضوح مشخص بود. هرچند که از نقاط ضعف و کاستیهای آن کم نمی کرد.
در همین فکر بودم که چند دانشجوی طراحی لباس را دیدم که همزمان با عکس و سلفی کردن، از مشکلشان با دو کلید واژه ایرانی اسلامی و فجر برای این جشنواره صحبت کرده و تأکید میکردند که اگر متر و معیارهای اینچنینی نباشد چنین جشنوارهها و رویدادهایی میتوانند همه فعالان را با هر نوع تفکر و پوششی در بر بگیرند و دور هم جمع کنند؛ نه فقط یک افراد با نگرش و ایدئولوژی خاص!
حرفشان کاملاً درست بود. چون به یاد حرف یکی از خبرنگاران افتادم که در حین پوشش خبری به همکار دیگرش میگفت یکی از مسئولان بنیاد مد و لباس ملی در گفتوگویی اعلام کرده بود که این جشنواره به حمایت از هنرمندانی میپردازد که پس از انقلاب اسلامی به دنیا آمده اند و در کشور، دورههای مختلف هنری را گذرانده اند و به مرحله ظهور و بروز هنری رسیدند و اهداف خود را بر مبنای سه محور مد و صنعت، طراز اجتماعی و مد و رسانه قرار داده است. در این سه محور، هنرمندان جوان دهه هفتاد و هشتادی در جشنواره حضور دارند و آثارشان به نمایش در میآید و شاخصههای ایرانی و جوان بسیار حائز اهمیت است.
همین موضوع مرا به فکر فرو برد و اگرچه خبر خوبی برای صنعت مد و لباس کشور بود. اما این مرزبندیهای هنرمندان قبل و بعد از انقلاب و تمرکز روی دههی خاص حتی با وجود ارزشمند بودن این اقدام و فراهم کردن یک بستر برای نسلهای جوانتر این حوزه و حتی هنرمندانی که دورههای مختلف هنری را صرفاً در کشور گذرانده اند و یا واژههای ایرانی اسلامی و جشنواره فجر همگی باعث میشوند که این رویدادها دربرگیری کلی نداشته باشند و خیلی از افراد با استعداد فکر کنند جایگاهی در چنین جشنوارهها و نمایشگاههایی ندارند و فقط روی فشن شوهای خارجی تمرکز کنند و این رویدادها ارزش افزودهای برایشان به همراه نداشته باشد کما اینکه براحتی میشد متوجه گلایههای برخی از افراد در این خصوص شد.
زیرا به عنوان مثال؛ حضور هنرمندانی که دورههای هنری را در کشورهای دیگری گذراندهاند، نه تنها میتواند به پیشرفت هرچه بیشتر این صنعت در کشور کمک کند بلکه اعتبار خوبی نیز، به آن ببخشد و چرا باید فکر کنیم چنین جشنوارههایی فقط برای یک سری از طرحها و طراحان و برندها و افراد خاص است و دو قطبی بودن را به چنین رویدادهای فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی وارد کنیم؟
اغلب بازدیدکنندگان نظرشان این بود که باید همه نمایشگاه را مشاهده کنند تا نظر نهایی خود درمورد آن را بیان کنند ولی از صحبتهایشان متوجه شدم که از ترکیب رنگهای آثار جشنواره خوششان آمده بود؛ و یکی از گروههای بازدیدکنندگان که میانسال و جوان بودند به نکاتی اشاره میکردند؛ بهطوری که اگرچه خانمهای میانسال همراهشان بر این عقیده بودند که بلندی و بدننما نبودن لباسها خوب بود ولی همراهان جوانتر میگفتند که سلیقه نسل آنها در بسیاری از طرحها به کار نرفته بود و بعضی از طرحهای آثار حاضر در جشنواره خلاقیت چندانی نداشتند و انگار کپی همان کتها یا لباسهای موجود در ویترین مغازههای سطح شهر بودند و در این میان، خیلی از این لباسها برای استایل آنها کاربردی نبودند و آنطور که باید، این نمایشگاه چنگی به دلشان نمیزد و یکی دیگر از خانمها با وجود مخالفت گفت که دنیا دیدن بهتر از ندیدن هست و کیفیت امسال بهتر از سالهای قبل بود.
نبود نظم بصری در مانکنها مورد دیگری بود که خیلی از افراد فعال در این حوزه به آن اذعان کرده و تأکید میکردند و میگفتند هر یک از مانکنها چهره و رنگ متفاوتی داشنند تا جاییکه آرایش برخی از آنها در ذوق میزد و آرایش نداشتن و بیروح بودن مانکنهای دیگر حس دوگانهای را به مخاطب القاء میکرد. همچنین، در کنار تعدادی از آثار با کیفیت نمیشد از طرح، دوخت و خرج کارهای استفاده شده در بعضی از کارها چشم پوشی کرد چراکه به وضوح مشخص بود در سطح یک جشنواره مد و لباس با حضور بازدیدکنندگان داخلی و خارجی نیستند.
البته یکی از کارشناسهای کارگروه مد و لباس درمورد این موضوع گفت که بسیاری از طراحیهای ارسال شده از مناطق محروم هستند و هزینه نهایی کار برای این افراد اهمیت داشته است و نمیتوانستند از بهترین متریال استفاده کنند.
درمورد این اظهارنظر میتوان گفت جشنواره با تمامی بودجههای اختصاصی میتوانست برای افراد با استعدادی که از مناطق محروم قصد شرکت داشتند تمهیدات ویژهای قائل شود تا از سطح کیفی آن کاسته نشود. هرچند که این دوره از جشنواره به هیچ عنوان قابل قیاس با دورههای قبلی نبود و در نوع خودش، بارقهای از امید برای پیشرفت و افزایش سطح کیفی آن در دورههای بعدی بود.
علاوه بر همه نقاط ضعف و قوت دوازدهمین جشنواره مد و لباس که به برخی از آنها اشاره کردیم از گلایههای افراد مبنی بر اعلام ناگهانی تعطیلی سعدآباد در دو روز سه شنبه و چهارشنبه و اختتامیه جشنواره در روز پنج شنبه و تمدید جشنواره تا روز جمعه ۶ بهمن ماه نمیتوان چشم پوشی کرد چراکه خیلی از افراد این را بیبرنامگی تلقی کردند و بر این باور بودند بسیاری از بازدیدکنندگان از شهرهای دیگر راهی این نمایشگاه میشدند.
گفتنی است که نمایشگاه دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر از پنجشنبه ۲۸ دی ماه 1402 با نمایش ۱۸۰ اثر برتر از هزار و ۳۸۰ اثر ارسال شده برپا شد و ۲۰ برند در بخش مد و صنعت، ۲۳ ویژند در بخش مد تراز و آثاری با محور لباس اجتماع، مجلسی، نوجوان و ... در این نمایشگاه عرضه شد که البته در برخی از بخشها تعداد آثار به داوری نرسیدند ولی در سالن نمایشگاه به نمایش درآمدند.
ارسال نظر به عنوان