بازم با یه سرگرمی دیگه و یه مسابقهی دیگه برگشتیم!
این بار خلاقیت طنزت رو بهکار بگیر، یه جملهی طنز بگو جایزه بگیر.
حتما خیلیهاتون میدونین که قرنها قبل آدمها، بهخصوص خانمها، برای اینکه مثلا! خوشگلتر بهنظر برسن، چه بدبختیهایی میکشیدن؛ از کرینولینهای آهنی سنگین با دامنهای پفی چندلایهی روش گرفته تا کرستهای تنگی که گاهی دلورودهشون رو داغون میکرد یا مدلموهای چندمتری روی سرشون که با میوه و پرنده و... تزیین شده بود!
انقدر عجیب که باعث مرگ خیلیاشون میشد و «بکشم و خوشگلم کنهای» الان باید میرفتن پیششون لُنگ مینداختن.
خلاصه، ما چندتا از کاریکاتورهای مربوط به اون زمان رو با توضیحاتش برای شما آماده کردیم.
فقط کافیه شما چشمهی جوشان طنزتون رو بهکار بندازین و یه جملهی طنز راجعبه هرکدوم از این کاریکاتورها و وضعیتها بگین.
ما هم به دو نفر از افرادی که کامنت گذاشتن و پروفایلشون توی سایت ما تکمیله، به قید قرعه، جایزهی نقدی میدیم.
زود باشین که مثل همیشه منتظر کامنتهاتون هستیم!
هرچقدر یخچالیتر، اشرافیتر!
قضیه از این قرار بود، که هرچقدر یخچالیتر اشرافیتر!
حالا یعنی چی؟ یعنی یک دورهای هرچقدر بزرگتر و اغراقآمیرزتر و پُفتر لباس میپوشیدیم، همونقدر میزان اشراف و ملکوت ما بیشتر و پُفتر میشد.
بُکُش و نازُکم کن!
«بکشم و نازکم کن» قضیهش از اونجایی شروع شد، که برای نازک و نیقلیون بودن کمر باید حداقل یک یا چند نفر تمام زور خودشون را برای کشیدن بندهای کرست میذاشتن تا طرف شبیه ساعتشنی خفهشده بشه.
از لولو به هلو!
حجم مو و شینیونهای بزرگ و بیگودیهای اجدادمون یکجوری بود که از هفت فرسخی هم داد میزد: "من واقعی نیستم"
هشدار؛ خطر گیرکردن در نردهها!
گاهی این موهای مصنوعی انقدر بلند و طولانی بودن که به نرده و جاهای دیگه گیر میکردن و حتی طرف رو به کشتن میدادن. تازه شانس آوردن که اونموقع هنوز برق اختراع نشده بود که به سیم برق گیر کنن!
با اونا هم کاری نداریم، این حجم و شینیون مو که احتمالا سشوار و اتوی مویی هم نبود که بعدش مرتب و صافش کنند، اگه بهش موخوره میفتاد، چی؟
تجسم آیندهی لباسها
اینجا توی این کاریکاتور که مال قرنها پیشه، کاریکاتوریست، لباس چند سال آیندهی خانمها رو تصور کرده! من دیگه حرفی ندارم!
یک سختی واقعی
اینجا واقعا شوخی نداریم؛ حجم عظیم لباسی که یک زمانی استفاده میشد، میتونست به عنوان چادر سیزده به در یک خونوادهی ۲۰ نفره باشه!
نجارهای بیچاره
ما که همهی سختیهای لباس پوشیدن را تحمل کردیم، بیچاره نجاری، که قرار بود صندلی بسازد!
دقیقا صندلی چطور میتونست اون حجم لباس را تحمل کنه؟
ثبت دیدگاه بعنوان مهمان
11 دیدگاه

فاطمه جلیلی
26 فروردین 1401 17:27میهمان
26 فروردین 1401 20:06میهمان
26 فروردین 1401 20:08
سما شاهرخ
26 فروردین 1401 21:50میهمان
27 فروردین 1401 02:39سمیه خوشبویی
27 فروردین 1401 02:47میهمان
27 فروردین 1401 06:45ناهید جزینی
27 فروردین 1401 09:14میهمان
27 فروردین 1401 11:18
فاطمه اکبری
27 فروردین 1401 16:32